بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: داستانی از زندگی امام سجاد * تاریخ: 94/9/10
من رو بخاطر خطاهای احتمالی در داستان زیر ببخشید.
در روزی از روزها بعد از ماجرای کربلا، امام سجاد (ع) از شخصی از اهالی شهر تقاضای پارچه ای کردند تا از این طریق بتوانند زخم های خود را بهبود دهند. آن شخص در پاسخ به امام گفت: من هرگز به یک خارجی که با ما جنگ کرده کمک نخواهم کرد. امام فرمود: آیا تا به حال قرآن خوانده ای؟ آن شخص گفت: (پناه بر خدا) توی خارجی کافر را چه به قرآن. امام فرمود: آیا آیه 23 سوره شوری را خوانده ای: ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُور.
آن شخص گفت: این آیه چه ارتباطی با شما دارد؟ امام فرمود: قربی پیامبر من هستم. آن شخص گفت: مگر شما چه کسی هستی؟ امام خود را معرفی فرمود: من علی بن حسین بن علی بن ابی طالب هستم. آن شخص گفت: به ما مطلب دیگری گفته اند، به ما گفتند این افراد خارجی هستند و با ما جنگ کرده اند. (میتوانید به این منبع مراجعه کنید.)
***
از این داستان میتوان دوستی کردن با نزدیکان پیامبر که همان اهل بیت پیامبر هستند را استنباط کرد. از طرف دیگر میتوان به پخش اخبار دروغ از سمت دستگاه های آن زمان پی برد. که بیشتر منظور من رسیدن به گزینه اول بود.
اگر آیه 23 سوره شوری را در کنار آیه 57 سوره فرقان بگذاریم، میتوانیم نتیجه بگیریم:
*( تنها راه رسیدن به خدا دوستی کردن با نزدیکان پیامبر یا همان اهل بیت آن بزرگوار است.)*
آیه 57 سوره فرقان: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبیلا.
موفق باشید.